کفرنامه کارو دردریان
خدايا كفر نمي گويم /پریشانم چه میخواهی تو از جانم؟! مرا بی آنکه خود خواهم اسیر زندگی کردی خداوندا! اگر روزی بشر گردی ز حال بندگانت با خبر گردی پشیمان میشوی از قصه خلقت از این بودن، از این بدعت خداوندا! اگر روزی ز عرش خود به زیر آیی لباس فقر پوشی غرورت را برای […]
بیشتر بخوانید "کفرنامه کارو دردریان"